معنی فارسی revolubly

B2

به صورت قابل دوران، با حرکت دورانی.

In a manner that is capable of revolving or rotating.

example
معنی(example):

کودک به طور دورانی در زمین بازی چرخید.

مثال:

The child spun around revolubly on the playground.

معنی(example):

او به طور دورانی رقصید و توجه همه را جلب کرد.

مثال:

She danced revolubly, captivating everyone's attention.

معنی فارسی کلمه revolubly

: معنی revolubly به فارسی

به صورت قابل دوران، با حرکت دورانی.