معنی فارسی revoluted
C1پیچیده و دورانی، در معرض چرخش یا تغییر شکل.
Turned around, twisted, complex in nature.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مسیر با پیچ و خمهای زیادی دورانی بود.
مثال:
The path was revoluted with twists and turns.
معنی(example):
داستان او با توضیحهایش به شدت پیچیدهتر شد.
مثال:
Her story became more revoluted as she explained.
معنی فارسی کلمه revoluted
:
پیچیده و دورانی، در معرض چرخش یا تغییر شکل.