معنی فارسی revolutionally

C2

به طور انقلابی، با شیوه‌ای که باعث تغییر عمده شود.

In a manner that brings about revolution or significant change.

example
معنی(example):

سیاست جدید به طور انقلابی اجرا شد.

مثال:

The new policy was implemented revolutionally.

معنی(example):

آنها به طور انقلابی به مشکل نزدیک شدند و وضعیت موجود را به چالش کشیدند.

مثال:

They approached the problem revolutionally, challenging the status quo.

معنی فارسی کلمه revolutionally

: معنی revolutionally به فارسی

به طور انقلابی، با شیوه‌ای که باعث تغییر عمده شود.