معنی فارسی revolutionarily
B2به طور انقلابی، به شیوهای که علاوه بر تغییرات عادی، تحولی اساسی و عمیق را ایجاد کند.
In a way that brings about significant change or innovation.
- ADVERB
example
معنی(example):
این فناوری جدید به طرز چشمگیری کارآمد بود.
مثال:
The new technology was revolutionarily efficient.
معنی(example):
ایدههای او به طرز انقلابی متفاوت از هنجار بود.
مثال:
Her ideas were revolutionarily different from the norm.
معنی فارسی کلمه revolutionarily
:
به طور انقلابی، به شیوهای که علاوه بر تغییرات عادی، تحولی اساسی و عمیق را ایجاد کند.