معنی فارسی revolutionizement
B1فرایند ایجاد تغییرات انقلابی در یک جامعه یا ساختار.
The process of bringing about revolutionary changes.
- NOUN
example
معنی(example):
تغییر انقلابی در جامعه زمان بُرد.
مثال:
The revolutionizement of society took time.
معنی(example):
فرایند تغییر انقلابی معمولاً پیچیده است.
مثال:
The revolutionizement process is often complex.
معنی فارسی کلمه revolutionizement
:
فرایند ایجاد تغییرات انقلابی در یک جامعه یا ساختار.