معنی فارسی rewarm

B1

دوباره گرم کردن، به عملی اطلاق می‌شود که غذایی که قبلاً پخته شده است دوباره حرارت داده می‌شود.

To heat something again, usually food.

example
معنی(example):

من باید غذاهای باقی‌مانده از شب گذشته را دوباره گرم کنم.

مثال:

I need to rewarm the leftovers from last night.

معنی(example):

لطفاً قبل از سرو کردن سوپ را دوباره گرم کنید.

مثال:

Please rewarm the soup before serving it.

معنی فارسی کلمه rewarm

: معنی rewarm به فارسی

دوباره گرم کردن، به عملی اطلاق می‌شود که غذایی که قبلاً پخته شده است دوباره حرارت داده می‌شود.