معنی فارسی rewarmed
B1دوباره گرم شده، به غذایی که دوباره حرارت داده شده اشاره دارد.
Something that has been heated again, especially food.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پیتزای دوباره گرم شده به همان اندازه خوب بود که وقتی تازه بود.
مثال:
The re warmed pizza tasted just as good as when it was fresh.
معنی(example):
او با لبخند از غذای باقیمانده دوباره گرم شده لذت برد.
مثال:
She enjoyed the re warmed leftovers with a smile.
معنی فارسی کلمه rewarmed
:
دوباره گرم شده، به غذایی که دوباره حرارت داده شده اشاره دارد.