معنی فارسی rewarming
B1دوباره گرم کردن، به عمل گرم کردن مجدد چیزی اشاره دارد.
The act or process of heating something again.
- VERB
example
معنی(example):
فرایند دوباره گرم کردن سوپ فقط چند دقیقه طول کشید.
مثال:
The rewarming process of the soup took only a few minutes.
معنی(example):
دوباره گرم کردن قهوه آن را یک بار دیگر لذتبخش کرد.
مثال:
Rewarming the coffee made it enjoyable once again.
معنی فارسی کلمه rewarming
:
دوباره گرم کردن، به عمل گرم کردن مجدد چیزی اشاره دارد.