معنی فارسی richetting

B1

روند بازگشت یا تغییر مسیر اجرایی یک شی.

The act of rebounding or bouncing off surfaces.

example
معنی(example):

پرش کردن می‌تواند الگوهای غیرمنتظره‌ای ایجاد کند.

مثال:

Richetting can create unexpected patterns.

معنی(example):

پرش توپ بازی را هیجان‌انگیزتر کرد.

مثال:

The richetting of the ball made the game more exciting.

معنی فارسی کلمه richetting

: معنی richetting به فارسی

روند بازگشت یا تغییر مسیر اجرایی یک شی.