معنی فارسی ridability

B2

قابلیت رکاب‌زنی، وضعیت یا کیفیتی که چیزی (مانند دوچرخه یا وسیله‌ای دیگر) به راحتی قابل استفاده و شناخت باشد.

The quality of being easily ridden or usable.

example
معنی(example):

قابلیت رکاب‌زنی این دوچرخه آن را برای مسیرهای کوهستانی مناسب می‌کند.

مثال:

The ridability of this bike makes it perfect for trails.

معنی(example):

مهندسان هنگام طراحی وسایل نقلیه معمولاً قابلیت رکاب‌زنی را در نظر می‌گیرند.

مثال:

Engineers often consider ridability when designing vehicles.

معنی فارسی کلمه ridability

: معنی ridability به فارسی

قابلیت رکاب‌زنی، وضعیت یا کیفیتی که چیزی (مانند دوچرخه یا وسیله‌ای دیگر) به راحتی قابل استفاده و شناخت باشد.