معنی فارسی rightheaded

B2

دارای تفکر صحیح و منطقی.

Having a sound, rational approach or mindset.

example
معنی(example):

رویکرد منطقی او به راه‌حلی موفقیت‌آمیز منجر شد.

مثال:

His rightheaded approach led to a successful solution.

معنی(example):

او به خاطر تصمیم‌های منطقی‌اش شناخته شده است.

مثال:

She is known for her rightheaded decisions.

معنی فارسی کلمه rightheaded

: معنی rightheaded به فارسی

دارای تفکر صحیح و منطقی.