معنی فارسی rightle

B1

کلمه‌ای که به نقطه‌نظرهایی با تمایل به سمت راست‌گرایی اشاره دارد.

An opinion or viewpoint that leans towards conservative or right-wing ideas.

example
معنی(example):

او نظر راست‌گرا و معقولی دربارهٔ وضعیت داشت.

مثال:

He had a rightle opinion about the situation.

معنی(example):

در بحث‌ها، استدلال‌های او معمولاً کمی راست‌گرا به نظر می‌رسید.

مثال:

In discussions, her arguments often seemed a bit rightle.

معنی فارسی کلمه rightle

: معنی rightle به فارسی

کلمه‌ای که به نقطه‌نظرهایی با تمایل به سمت راست‌گرایی اشاره دارد.