معنی فارسی rigidifies
B1سخت شدن یا غیرقابل انعطاف شدن در یک موضع یا ایده.
To make something rigid or fixed, often referring to beliefs or opinions.
- verb
verb
معنی(verb):
To make rigid, to cause to be or become rigid.
example
معنی(example):
این تجربه نظرات آنها را در مورد موضوع سخت میکند.
مثال:
The experience rigidifies their opinions on the matter.
معنی(example):
زمانی که با چالشها روبرو میشود، موضع خود را سخت میکند به جای اینکه تطبیق یابد.
مثال:
When faced with challenges, he rigidifies his stance instead of adapting.
معنی فارسی کلمه rigidifies
:
سخت شدن یا غیرقابل انعطاف شدن در یک موضع یا ایده.