معنی فارسی rigidifying

B1

سفت کردن، فرایند تبدیل کردن یک ماده به حالت سفت و غیر قابل انعطاف.

The act of making something rigid or stiff.

verb
معنی(verb):

To make rigid, to cause to be or become rigid.

example
معنی(example):

فرایند سفت کردن ماده چندین ساعت طول کشید.

مثال:

The process of rigidifying the material took several hours.

معنی(example):

عامل سفت‌کننده به استحکام محصول کمک کرد.

مثال:

The rigidifying agent improved the strength of the product.

معنی فارسی کلمه rigidifying

: معنی rigidifying به فارسی

سفت کردن، فرایند تبدیل کردن یک ماده به حالت سفت و غیر قابل انعطاف.