معنی فارسی ringy

B1

زنگی به معنای صدای زنگ مانند، به ویژه صدایی که از یک جسم گرد خارج می‌شود.

Having a sound similar to that of a bell.

example
معنی(example):

زنگ هنگام ضربه یک صدای زنگی تولید کرد.

مثال:

The bell made a ringy sound when struck.

معنی(example):

او تن زنگی گیتار را خوشایند توصیف کرد.

مثال:

She described the ringy tone of the guitar as pleasant.

معنی فارسی کلمه ringy

: معنی ringy به فارسی

زنگی به معنای صدای زنگ مانند، به ویژه صدایی که از یک جسم گرد خارج می‌شود.