معنی فارسی riveling

B1

عمل چروک شدن، به ویژه در اثر رطوبت یا ساییدگی.

The action of becoming creased or wrinkled.

example
معنی(example):

چروکی پارچه نشان‌دهنده سن آن است.

مثال:

The riveling of the fabric shows its age.

معنی(example):

چروکی می‌تواند زمانی رخ دهد که مواد در معرض رطوبت قرار بگیرند.

مثال:

Riveling can occur when materials are exposed to moisture.

معنی فارسی کلمه riveling

: معنی riveling به فارسی

عمل چروک شدن، به ویژه در اثر رطوبت یا ساییدگی.