معنی فارسی rompy
B1نوعی لباس یا رفتار که نشان دهنده شادابی و لذت است.
Characterized by playful or lively behavior.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کودک لباس رومی پوشید که او را دوستداشتنی کرده بود.
مثال:
The child wore a rompy outfit that made her look adorable.
معنی(example):
او به شکلی شاداب رقصید که پر از انرژی و شادی بود.
مثال:
He danced in a rompy way, full of energy and joy.
معنی فارسی کلمه rompy
:
نوعی لباس یا رفتار که نشان دهنده شادابی و لذت است.