معنی فارسی rompee

B1

جشن، شادمانی و لذت در زمانی خاص یا مکانی؛ به معنای ایجاد جو شاد در یک جمع.

A joyful celebration or festive atmosphere.

example
معنی(example):

مهمانی شاداب بود؛ همه از جشنی از موسیقی و خنده لذت بردند.

مثال:

The party was lively; everyone enjoyed the rompee of music and laughter.

معنی(example):

او در سخنرانی‌هایش معمولاً جشنی از جذابیت را برای جلب توجه حضار به ارمغان می‌آورد.

مثال:

He often brings a rompee to his speeches to engage the audience.

معنی فارسی کلمه rompee

: معنی rompee به فارسی

جشن، شادمانی و لذت در زمانی خاص یا مکانی؛ به معنای ایجاد جو شاد در یک جمع.