معنی فارسی romney
B1نامی که ممکن است به شخصیتی سیاسی اشاره کند، مانند میت رومنِی.
A name that may refer to a political figure, such as Mitt Romney.
- NOUN
example
معنی(example):
رومنِی به خاطر سخنرانیهای جذابش شناخته شده است.
مثال:
Romney is known for his charismatic speeches.
معنی(example):
او سبک رهبری رومنِی را تحسین کرد.
مثال:
She admired Romney's leadership style.
معنی فارسی کلمه romney
:
نامی که ممکن است به شخصیتی سیاسی اشاره کند، مانند میت رومنِی.