معنی فارسی rub down

B1

مالش دادن، به ویژه برای آرامش یا تمیز کردن.

To massage or apply lotion to a part of the body.

verb
معنی(verb):

To rub from top to bottom, e.g. for cleaning, stripping paint or massage

example
معنی(example):

پس از تمرین، دوست دارم با لوسیون بدنم را مالش دهم.

مثال:

After the workout, I like to rub down with lotion.

معنی(example):

او پس از مسابقه به اسب مالش داد.

مثال:

He gave the horse a rub down after the race.

معنی فارسی کلمه rub down

: معنی rub down به فارسی

مالش دادن، به ویژه برای آرامش یا تمیز کردن.