معنی فارسی rub-down
B1ماساژ دادن بهویژه قسمتی از بدن برای آرامش و تسکین درد.
A massage to relieve tension and relax muscles, often given after physical exertion.
- NOUN
example
معنی(example):
بعد از بازی، مربی به بازیکنان یک ماساژ داد تا به آنها کمک کند آرام شوند.
مثال:
After the game, the coach gave the players a rub-down to help them relax.
معنی(example):
او در اسپای خود از ماساژ لذت میبرد تا عضلاتش را آرام کند.
مثال:
She enjoys a rub-down at the spa to soothe her muscles.
معنی فارسی کلمه rub-down
:
ماساژ دادن بهویژه قسمتی از بدن برای آرامش و تسکین درد.