معنی فارسی rudimentarily
B1به طور ابتدایی، شامل عناصر ابتدایی و اساس کار که هنوز کامل نشده است.
In a basic or elementary manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
این دستگاه به صورت ابتدایی کار میکند و بهروزرسانیهایی نیاز دارد.
مثال:
The device works rudimentarily and needs updates.
معنی(example):
او مفهوم را به صورت ابتدایی به دانشآموزان توضیح داد.
مثال:
He explained the concept rudimentarily to the students.
معنی فارسی کلمه rudimentarily
:
به طور ابتدایی، شامل عناصر ابتدایی و اساس کار که هنوز کامل نشده است.