معنی فارسی rudimentariness
B1حالتی که در آن چیزها ابتدایی و کمعمق هستند.
The quality or state of being rudimentary.
- NOUN
example
معنی(example):
سادگی اولیه طرح، آن را برای اجرا دشوار کرد.
مثال:
The rudimentariness of the plan made it difficult to implement.
معنی(example):
ما سادگی اولیه را در توضیحات او متوجه شدیم.
مثال:
We noticed the rudimentariness in his explanations.
معنی فارسی کلمه rudimentariness
:
حالتی که در آن چیزها ابتدایی و کمعمق هستند.