معنی فارسی rumage

B1

گشتن به معنای جستجوی دقیق در یک مکان.

To search through something in a thorough or energetic way.

example
معنی(example):

او شروع به گشتن در جعبه‌های قدیمی کرد.

مثال:

She began to rumage through the old boxes.

معنی(example):

ما مجبور بودیم ساعت‌ها گشت بزنیم تا آن شیء گمشده را پیدا کنیم.

مثال:

We had to rumage for hours to find the lost item.

معنی فارسی کلمه rumage

: معنی rumage به فارسی

گشتن به معنای جستجوی دقیق در یک مکان.