معنی فارسی rumaging

B1

گشتن به معنای جستجوی دقیق و فعال.

Present participle of rumage; actively searching through something.

example
معنی(example):

آنها در حال گشتن در پرونده‌ها برای پیدا کردن اطلاعات هستند.

مثال:

They are rumaging through the files for the information.

معنی(example):

من بعدازظهر را در حال گشتن در اتاق زیرشیروانی گذراندم.

مثال:

I spent the afternoon rumaging through the attic.

معنی فارسی کلمه rumaging

: معنی rumaging به فارسی

گشتن به معنای جستجوی دقیق و فعال.