معنی فارسی rumblement

B1

صدای نرم و مداومی که به طور معمول در وضعیت جوی خاص ایجاد می‌شود.

A continual low sound, often associated with weather conditions like storms.

example
معنی(example):

در طول طوفان، صدای رامبلمنت قابل توجه بود.

مثال:

There was a noticeable rumblement during the storm.

معنی(example):

صدای رامبلمنت رعد پیش‌درآمد باران را نشان می‌داد.

مثال:

The rumblement of thunder signaled the coming rain.

معنی فارسی کلمه rumblement

: معنی rumblement به فارسی

صدای نرم و مداومی که به طور معمول در وضعیت جوی خاص ایجاد می‌شود.