معنی فارسی runboard

B1

استفاده از یک تخته برای تدوین، نمایش یا تفکر در مورد ایده‌ها یا اطلاعات در یک گروه.

A method of brainstorming or discussing ideas using a board.

example
معنی(example):

تیم تصمیم گرفت ایده‌ها را در طی جلسه در یک تخته اجرا کند.

مثال:

The team decided to runboard ideas during the meeting.

معنی(example):

ما می‌توانیم استراتژی‌های خود را برای افزایش کارایی در تخته اجرا کنیم.

مثال:

We can runboard our strategies to enhance efficiency.

معنی فارسی کلمه runboard

: معنی runboard به فارسی

استفاده از یک تخته برای تدوین، نمایش یا تفکر در مورد ایده‌ها یا اطلاعات در یک گروه.