معنی فارسی runkles

B1

رَنکِل، چین‌وچروک‌ها یا گودافتادگی‌هایی که معمولاً به دلایل سنی بر روی پوست ایجاد می‌شوند.

Wrinkles or creases in the skin, especially those indicating age.

example
معنی(example):

زمانی که او راه می‌رفت، رَنکِل‌هایش قابل مشاهده بودند.

مثال:

His runkles were visible when he walked.

معنی(example):

رَنکِل‌ها معمولاً نشان‌دهنده سن در دستان افراد هستند.

مثال:

Runkles often indicate age in people's hands.

معنی فارسی کلمه runkles

: معنی runkles به فارسی

رَنکِل، چین‌وچروک‌ها یا گودافتادگی‌هایی که معمولاً به دلایل سنی بر روی پوست ایجاد می‌شوند.