معنی فارسی runty

B1

کوچک و لاغر، به‌ویژه در مورد جانوران.

Small and thin, especially concerning animals.

example
معنی(example):

این سگ کوچک همیشه مشتاق به بازی بود.

مثال:

The runty dog was always eager to play.

معنی(example):

او جثه کوچکی دارد اما بسیار قوی است.

مثال:

He has a runty frame but is very strong.

معنی فارسی کلمه runty

: معنی runty به فارسی

کوچک و لاغر، به‌ویژه در مورد جانوران.