معنی فارسی ruptuary
B1شکافدار، به ویژگیهایی اشاره دارد که در آنها فضا یا ایدهها به طرز نامنظم و افتاده نمایش داده میشوند.
Pertaining to a style that involves breaking or displacing formed structures.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سبک شکافدار هنرمند نظر همه را جلب کرد.
مثال:
The artist's ruptuary style caught everyone's attention.
معنی(example):
در هنر مدرن، عناصر شکافدار میتوانند نماد بحرانهای عاطفی باشند.
مثال:
In modern art, ruptuary elements can symbolize emotional turmoil.
معنی فارسی کلمه ruptuary
:
شکافدار، به ویژگیهایی اشاره دارد که در آنها فضا یا ایدهها به طرز نامنظم و افتاده نمایش داده میشوند.