معنی فارسی ruptive
B2مربوط به پاره شدن یا فوران، به ویژه در زمینه زمینشناسی.
Relating to bursting or breaking, especially in geological contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرایندهای روپتیل میتوانند به تغییرات زمینشناسی قابل توجهی منجر شوند.
مثال:
Ruptive processes can lead to significant geological changes.
معنی(example):
فعالیت روپتیل صفحات تکتونیکی توسط دانشمندان نظارت میشد.
مثال:
The ruptive activity of the tectonic plates was monitored by scientists.
معنی فارسی کلمه ruptive
:
مربوط به پاره شدن یا فوران، به ویژه در زمینه زمینشناسی.