معنی فارسی ruttle
B1رَتِل به صدای نرم و ملایمی اشاره دارد که معمولا هنگام جاری شدن آب یا صدای پرندگان تولید میشود.
To make a soft murmuring sound, typically associated with flowing water.
- VERB
example
معنی(example):
جویی که آب روی سنگها میگذشت، شروع به رَتِل کردن کرد.
مثال:
The creek began to ruttle as the water flowed over the rocks.
معنی(example):
پرندگان در پسزمینه در حال رَتِل کردن به گوش میرسیدند.
مثال:
Birds could be heard ruttling in the background.
معنی فارسی کلمه ruttle
:
رَتِل به صدای نرم و ملایمی اشاره دارد که معمولا هنگام جاری شدن آب یا صدای پرندگان تولید میشود.