معنی فارسی ruttishly
B1به طرز ناهموار، به شکلی که رفتار یا حرکت غیرعادی باشد.
In an uneven or unusual manner, typically applying to behavior or movement.
- ADVERB
example
معنی(example):
سگ بهطور ناهموار در حیاط دوید.
مثال:
The dog ran ruttishly across the yard.
معنی(example):
او بهطور ناهموار به جوک خندید.
مثال:
He laughed ruttishly at the joke.
معنی فارسی کلمه ruttishly
:
به طرز ناهموار، به شکلی که رفتار یا حرکت غیرعادی باشد.