معنی فارسی sabbatical
B2مرخصی تحصیلی، دورانی که در آن فرد از کار خود به منظور استراحت، تحقیق یا سفر خارج می‌شود.
A period of time during which a person takes a break from their regular work to study or travel.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
An extended period of leave from a person's usual pursuits.
adjective
معنی(adjective):
Relating to the Sabbath / sabbath.
معنی(adjective):
Relating to a sabbatical.
example
معنی(example):
بسیاری از معلمان پس از چندین سال تدریس به مرخصی تحصیلی می‌روند.
مثال:
Many teachers take a sabbatical after several years of teaching.
معنی(example):
او تصمیم گرفت برای سفر به دور دنیا به مرخصی تحصیلی برود.
مثال:
He decided to go on a sabbatical to travel the world.
معنی فارسی کلمه sabbatical
:
مرخصی تحصیلی، دورانی که در آن فرد از کار خود به منظور استراحت، تحقیق یا سفر خارج می‌شود.
