معنی فارسی sabellian
C1سابلیانی، دیدگاهی مربوط به خداشناسی مسیحی که بر نظریه وحدت وجود تأکید می‌کند.
Relating to a theological perspective that emphasizes the unity of God, particularly in early Christianity.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of or pertaining to the heresiarch Sabellius, or to sabellianism.
example
معنی(example):
دیدگاه سابلیانی یک نظر در مورد تئولوژی اولیه مسیحی است.
مثال:
The sabellian view is a perspective on early Christian theology.
معنی(example):
او بر علیه تفسیر سابلیانی از متون مقدس استدلال کرد.
مثال:
He argued against the sabellian interpretation of the scriptures.
معنی فارسی کلمه sabellian
:
سابلیانی، دیدگاهی مربوط به خداشناسی مسیحی که بر نظریه وحدت وجود تأکید می‌کند.
