معنی فارسی sabbatically
B1به معنای عمل یا روشی که با آرامش یا استراحت همراه باشد.
In a manner that relates to or resembles a Sabbath, especially in terms of rest and reflection.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها به طور ساباتی در طول سفرهای خود به کاوش فرهنگهای باستانی پرداختند.
مثال:
They sabbatically explored ancient cultures during their travels.
معنی(example):
رویکرد او به یادگیری به طور ساباتی منعطف است.
مثال:
His approach to learning is sabbatically flexible.
معنی فارسی کلمه sabbatically
:
به معنای عمل یا روشی که با آرامش یا استراحت همراه باشد.