معنی فارسی sabbaticalness
B1کیفیت یا حالت ساباتی بودن یا داشتن زمان استراحت.
The quality or state of being in a period of rest or sabbatical leave.
- NOUN
example
معنی(example):
سَبَتیکالنس بودن زمان استراحتش به او اجازه داد که دوباره انرژی بگیرد.
مثال:
The sabbaticalness of her time off allowed her to recharge.
معنی(example):
سَبَتیکالنس میتواند منجر به افزایش بهرهوری در بازگشت شود.
مثال:
Sabbaticalness can lead to greater productivity upon return.
معنی فارسی کلمه sabbaticalness
:
کیفیت یا حالت ساباتی بودن یا داشتن زمان استراحت.