معنی فارسی sacrificant

B1

کسی که چیزی را برای دیگران فدای می‌کند.

One who sacrifices something, especially for the benefit of others.

example
معنی(example):

قربانی‌کننده برای خاطر دیگران ریسک قابل توجهی را پذیرفت.

مثال:

The sacrificant took a significant risk for the sake of others.

معنی(example):

قربانی‌کننده برای بی‌ selfishیش مورد احترام قرار گرفت.

مثال:

The sacrificant was honored for their selflessness.

معنی فارسی کلمه sacrificant

: معنی sacrificant به فارسی

کسی که چیزی را برای دیگران فدای می‌کند.