معنی فارسی sacrificeable
B1چیزی که میتواند قربانی شود یا فدای چیزی دیگر گردد.
Capable of being sacrificed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او معتقد بود که برخی ارزشها برای خیر بزرگتر قابل قربانی است.
مثال:
He believed some values are sacrificeable for the greater good.
معنی(example):
در شرایط سخت، هر چیزی ممکن است به عنوان قربانی قابل تصور شود.
مثال:
In dire situations, anything may seem sacrificeable.
معنی فارسی کلمه sacrificeable
:
چیزی که میتواند قربانی شود یا فدای چیزی دیگر گردد.