معنی فارسی sacrificer
B1فردی که عمل قربانی کردن را انجام میدهد.
A person who makes a sacrifice.
- NOUN
example
معنی(example):
قربانیکننده به خاطر شجاعت و فداکاریاش مورد احترام قرار گرفت.
مثال:
The sacrificer was honored for his bravery and dedication.
معنی(example):
در مراسم باستانی، قربانیکننده نقش اساسی ایفا میکرد.
مثال:
In ancient rituals, the sacrificer played a crucial role.
معنی فارسی کلمه sacrificer
:
فردی که عمل قربانی کردن را انجام میدهد.