معنی فارسی sallows
B2درختان زرد، به گونه‌ای از درختان که غالباً در مناطق مرطوب رشد می‌کنند و معمولاً دارای برگ‌های نازک هستند.
Trees typically found in wetland areas, characterized by soft, narrow leaves.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To become sallow.
معنی(verb):
To cause (someone or something) to become sallow.
noun
معنی(noun):
A European willow, Salix caprea, that has broad leaves, large catkins and tough wood.
معنی(noun):
A willow twig or branch.
example
معنی(example):
درختان زرد کنار رودخانه در تابستان سایه خوبی فراهم می‌کنند.
مثال:
The sallowed trees along the river provide great shade in the summer.
معنی(example):
درختان زرد معمولاً در مناطق باتلاقی یافت می‌شوند.
مثال:
Sallows are often found in wetland areas.
معنی فارسی کلمه sallows
:
درختان زرد، به گونه‌ای از درختان که غالباً در مناطق مرطوب رشد می‌کنند و معمولاً دارای برگ‌های نازک هستند.
