معنی فارسی sanely

B2

به صورت عقلانی و منطقی رفتار کردن و تصمیم‌گیری با توجه به واقعیت‌ها و اطلاعات.

In a rational or sensible manner; making decisions based on clear thinking.

example
معنی(example):

او به مسئله با عقلانیت نزدیک شد و به دنبال راه‌حل‌های منطقی بود.

مثال:

She approached the problem sanely, seeking logical solutions.

معنی(example):

فکر کردن با عقلانیت در زمان بحران‌ها اهمیت دارد.

مثال:

To think sanely is important during crises.

معنی فارسی کلمه sanely

: معنی sanely به فارسی

به صورت عقلانی و منطقی رفتار کردن و تصمیم‌گیری با توجه به واقعیت‌ها و اطلاعات.