معنی فارسی sanemindedness
B2داشتن طرز تفکر منطقی و عقلانی در تصمیمگیری و رفتارهای روزمره.
The quality of possessing sound judgment and rational thinking in one's decisions and actions.
- NOUN
example
معنی(example):
عقلانیت او به او در گرفتن تصمیمهای عاقلانه کمک کرد.
مثال:
Her sanemindedness helped her make wise decisions.
معنی(example):
عقلانیت میتواند از طریق تجربه به دست آید.
مثال:
Sanemindedness can be cultivated through experience.
معنی فارسی کلمه sanemindedness
:
داشتن طرز تفکر منطقی و عقلانی در تصمیمگیری و رفتارهای روزمره.