معنی فارسی sautree

B1

سوتری، حالتی از درخت که ظاهری نه چندان منظم و زیبا دارد.

A state of a tree that is left untidy or unkempt, typically after a storm.

example
معنی(example):

درخت پس از طوفان سوتری باقی ماند.

مثال:

The tree was left sautree after the storm.

معنی(example):

او با رفتن به جشن سوتری جشن گرفت.

مثال:

He celebrated by going to the sautree festival.

معنی فارسی کلمه sautree

: معنی sautree به فارسی

سوتری، حالتی از درخت که ظاهری نه چندان منظم و زیبا دارد.