معنی فارسی scabland

B1

منطقه‌ای با پوشش گیاهی و زمینی خاص که به دلیل مشخصات خاصش شناخته می‌شود.

A type of land characterized by rough surfaces and often poor soil, typically inhabited by specific flora.

example
معنی(example):

منطقه اسکیبلند با زمین ناهموار مشخص می‌شد.

مثال:

The scabland area was marked by rough terrain.

معنی(example):

آنها از اکوسیستم منحصر به فرد اسکیبلند بازدید کردند.

مثال:

They explored the unique ecosystem of the scabland.

معنی فارسی کلمه scabland

: معنی scabland به فارسی

منطقه‌ای با پوشش گیاهی و زمینی خاص که به دلیل مشخصات خاصش شناخته می‌شود.