معنی فارسی scalings
B1اندازهگیری و مقیاسگذاری اجزای مختلف، به ویژه در معماری و طراحی، به معنی استخراج تناسبات دقیق است.
The act of measuring or adjusting the size or proportions of something.
- NOUN
example
معنی(example):
ابعاد ساختمان با دقت اندازهگیری شد.
مثال:
The scalings of the building were carefully measured.
معنی(example):
ما ابعاد روی نمودار را برای تحلیل دادهها مشاهده کردیم.
مثال:
We observed the scalings on the graph to analyze the data.
معنی فارسی کلمه scalings
:
اندازهگیری و مقیاسگذاری اجزای مختلف، به ویژه در معماری و طراحی، به معنی استخراج تناسبات دقیق است.