معنی فارسی scalytail
B1دمی که دارای فلسها یا پوستهای خاص است، معمولاً در برخی از جانوران دیده میشود.
A tail that is covered with scales or a similar material.
- NOUN
example
معنی(example):
دم فلسدار ویژگی منحصر به فرد این موجود بود.
مثال:
The scalytail was a unique feature of the creature.
معنی(example):
ما در کلاس زیستشناسی درباره دم فلسدار یاد گرفتیم.
مثال:
We learned about the scalytail in our biology class.
معنی فارسی کلمه scalytail
:
دمی که دارای فلسها یا پوستهای خاص است، معمولاً در برخی از جانوران دیده میشود.