معنی فارسی scallawaggery
B1رفتارهای شیطنتآمیز و شلوغ، معمولاً بهگونهای که سبب ناراحتی یا مشکل برای دیگران نمیشود.
Playful mischief or mischievous behavior, often harmless.
- NOUN
example
معنی(example):
کودکان در زمان بازی به مقداری شیطنت معمولی پرداختند.
مثال:
The children engaged in some light scallawaggery during the playtime.
معنی(example):
شیطنتهای او معمولاً او را در مدرسه به دردسر میاندازد.
مثال:
His scallawaggery often got him in trouble at school.
معنی فارسی کلمه scallawaggery
:
رفتارهای شیطنتآمیز و شلوغ، معمولاً بهگونهای که سبب ناراحتی یا مشکل برای دیگران نمیشود.