معنی فارسی scallawaggy
B1بهمعنی ویژگیهای شیطنتآمیز و دوستداشتنی، معمولاً در مورد افراد جوان استفاده میشود.
Characterized by playful mischief; charmingly mischievous.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آن پسر شیطون همیشه در حال انجام سرگرمی بود.
مثال:
The scallawaggy boy was always up to some fun.
معنی(example):
او به رفتار شیطنتآمیز او که او را بسیار دوستداشتنی میکرد، تحسین میکرد.
مثال:
She admired his scallawaggy nature, which made him so likable.
معنی فارسی کلمه scallawaggy
:
بهمعنی ویژگیهای شیطنتآمیز و دوستداشتنی، معمولاً در مورد افراد جوان استفاده میشود.