معنی فارسی scantly
B2بهندرت و کم، به معنای کمیاب و ناکافی.
In a sparse or insufficient manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
گزارش با جزئیات کمی ارائه شده بود.
مثال:
The report was scantly detailed.
معنی(example):
او در مهمانی لباسهایی با چاپ کم wore.
مثال:
She wore scantly printed clothing at the party.
معنی فارسی کلمه scantly
:
بهندرت و کم، به معنای کمیاب و ناکافی.